احمد افروز - پژوهشگر ارتباطات و رسانه‌: شاید مارشال مک‌لوهان هم تصور نمی‌کرد روزی ایده «دهکده جهانی»‌اش به‌قدری در ادوات جذاب رسانه‌ای مضمحل شود که سایه سنگین پیام‌فرست‌ها و البته کانال‌های رسانه‌ای را بر سر خود ببیند. فضای مجازی با همه امتیازاتی که برای توده عام و خاصش در دایره واژگانی «مخاطب» دارد، همچنان ناشناخته است. واکاوی «اعتبار منبع» در سرریز اطلاعات رسانه‌ها روزنامه شرق ‌شاید مارشال مک‌لوهان هم تصور نمی‌کرد روزی ایده «دهکده جهانی»‌اش به‌قدری در ادوات جذاب رسانه‌ای مضمحل شود که سایه سنگین پیام‌فرست‌ها و البته کانال‌های رسانه‌ای را بر سر خود ببیند. فضای مجازی با همه امتیازاتی که برای توده عام و خاصش در دایره واژگانی «مخاطب» دارد، همچنان ناشناخته است. در رسانه‌های مجازی برخلاف دسته سنتی و به‌اصلاح جمعی‌اش، عمدتا هویت «منبع» است که سره و ناسره بودن اطلاعات پمپاژشده را محل کنکاش می‌گذارد؛ چون اینجا خبری از دروازه‌بانی مدون نیست. امروز وقتی از مخاطب رسانه‌های مجازی سؤال شود که مطالب را از کجا آورده‌ای، پاسخی اغلب مشترک می‌شنویم: «از فضای مجازی» که بالطبع می‌تواند هر شبکه اطلاع‌رسان بی‌هویت یا پیج اینستاگرامی و... را شامل شود. پس اینهاست که اعتبار منبع را تخریب می‌کند. اینها مبدل شده است به خبرپراکنی برای عده زیادی از مردم که به سهولت و صرفا با داشتن یک گوشی تلفن همراه دیجیتال، خود را متصل به آگاهی محض و لابد دانایی مطلق می‌دانند. در سال‌های اخیر اصطلاح «سواد رسانه‌ای» در ادبیات گفتاری ما پررنگ‌تر شده و نه‌تنها در بین مخاطب آشنا به رسانه، بلکه میان توده عام نیز طرفدارانی پیدا کرده است. جای سؤال است که ما چه میزان از این سواد استراتژیک برخورداریم و اصولا چطور می‌توانیم درصدد کسب این دانش برآییم؟ با روی کار آمدن رسانه‌های اجتماعی و به‌ عبارت عامیانه‌تر همان موبایلی و متعاقبا ظهور پدیده «شهروند خبرنگار»، به همان اندازه که انحصار اخبار را از مراجع رسمی گرفته و برای دارندگان رانت اطلاعات ایجاد ناامنی کرده، به‌مراتب نیز هرج‌ومرج خبری و انتشار اخبار فیک و سوخته را به اوج رسانده است. پس بیش از آنکه بخواهیم از مواهب جامعه اطلاعاتی بهره‌مند شویم، ناگزیر از جام سرریزشده داده‌های صحیح و ناصحیح سر برآورده‌ایم. با وجود توسعه رسانه‌های مجازی با همه مزیت‌هایش، باز هم جدی‌ترین آسیب آن در تحقق جامعه اطلاعاتی، بیش از آنکه ناشی از محدودیت اطلاعات باشد، ناشی از تورم اطلاعات کاذب و هاله‌ای از توهم دانایی است. بدیهی است که حضور بی‌شمار کاربر گزینش‌نشده و آموزش‌ندیده در جهان مجازی، فضا را با انبوه اطلاعات بی‌نظم و بدون طبقه‌بندی در صفحات وب مواجه کرده است که بسیاری از این داده‌ها نه‌تنها اعتبارسنجی و راستی‌آزمایی نشده‌اند، بلکه فاقد اعتبار و قواعد متقن خبر نیز هستند. اینجا نمایی از تکنیک دروازه‌بانی خبر و پالایش اطلاعات صحیح در رسانه‌های مرجع کلاسیک وجود ندارد. البته از «خطای تأیید» نیز نباید غافل بود که چگونه ما را دنباله‌روی خیل افرادی می‌کند که آنها نیز بدون هیچ تأملی در کانالی فراخوانده شده‌اند و این‌گونه «مارپیچ سکوت» آنها را پیرو مسیر ناآگاهی می‌کند. در چنین شرایطی، برای تحقق سواد رسانه‌ای و افزایش آگاهی واقعی باید «اعتبار منبع» را به‌‌عنوان گام اول سواد رسانه‌ای ارج نهیم. در جهانی که برجسته‌سازی و سوگیری رسانه‌ها با هدف شکل‌دهی و دستکاری افکار عمومی از مهم‌ترین مأموریت‌های آنهاست، اعتبار رسانه‌ها یعنی منبع تأمین‌کننده اطلاعات مورد نیاز، اهمیتی مضاعف یافته است. فراموش نکنیم امروز برخی شبکه‌ها ازجمله تلگرام، واتس‌اپ و اینستاگرام نقش گروه رهبر و مرجع فکری را نیز برای اغلب مردم ایفا می‌کنند و این در حالی است که رشد اخبار جعلی در فضای مجازی و حتی داده‌های مغشوش رسانه‌های جمعی، اعتبار منبع در رسانه‌‌های نوین را اهمیتی تازه بخشیده و بشر امروزی را از «عصر اطلاعات» وارد «عصر اعتبار اطلاعات» کرده است؛ بنابراین همواره باید نگاهی انتقادی و پرسشگر به رسانه داشت تا فارغ از تکنیک‌های برجسته‌سازی، جریان‌سازی و... مطالب صحیح را تشخیص داد. سرریز و انباشت اطلاعات نادرست از آسیب‌های عصر اطلاعات است که ما را از جهان‌آگاهی به ناآگاهی ممتد می‌برد؛ با این تفاوت که توهمی سنگین از آگاهی را نصیب ما می‌‌کند. پس شناخت منبع را می‌توان گام نخست در حصول سواد رسانه‌ای دانست. اعتبار منبع به همان میزان اهمیت دارد که خود پیام مهم است. اما اعتبار منبع را از کجا تشخیص بدهیم؟ جست‌وجوی اصالت خبر از رسانه‌های رسمی، قدمت رسانه، نحوه انتشار و ادبیات نگارش خبر، ارجاع به منبع موثق توسط خود رسانه، رصد اخبار مشابه و استعلام داده‌ها از مطلعان رسانه را از راهکارهای تأیید اعتبار منبع می‌توان برشمرد. بررسی اعتبار منبع مانند نجات‌غریقی است که ما را از افتادن در ورطه هولناک «توهم دانایی» و «انباشت اطلاعات نالازم در ذهن» نجات می‌دهد.